* یادها رفتندو ما هم می رویم از یاد هم
* شیشه پنجره را باران شست . از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست
* دل بسه دیگه گریه نکن دیگه رفت صداش نکن از تو قاب پنجره بیخودی نگاش نکن دیگه دل تنگ تو نیست دیگه همرنگ تو نیست
* خنده را در غصه ها جا می گذارم تا بیایی . بی تو من روی خوشی پا می گذارم تا بیایی
شاید این تنها گناه من باشد اما باز سرنوشتم را به خود وا می گذارم تا بیایی
* می رسد روزی که بی من روزها را سحر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که تنها کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی
* اون همیشه با محبت برای من دیگه نیستی نگو صادقی رو عشقت آخه چشمات میگه نیستی
* افسوس که خاطرات در قلب می پوسد
* یک خاطره از تو برای من مانده فقط یک خاطره " خنده وقت رفتنت"
* کاش به تو دل نمی بستم
* با غم و گریه زاریم مگه عشقم برمیگرده
* وقتی که تو رفتی همه چیز رفت
* روزگارم مرد با تمام خاطراتش
*حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست
من پرستوی خزان دیده ی چشمان توأم
یک جهان احساس قربان کرده ام
یک نگاه سرد بارم می کنی
* من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام
* ای بسا در عشق تو منت کشیدم از دیگران
عاقبت چو خاری شدم در این جهان
* وای بر من اگر تو گم شده ام باشی
* چه شد که عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم
* خوب می دونم تو اون آدم سلبق نیستی
من تورو خیلی میخوام تو صادق نیستی
*گر چه دنیا فراموش کند خاطره ها را
تو فراموش مکن آنچه میان من و توست
* چگونه دل تنگیایم را به تصویر بکشم
* یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی
* امشب به قصه دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
*نه پای رفتنم اکنون نه بال پرواز است
از این چه سود که بر من در قفس باز است
* بگذارید و بگذرید . ببینید ودل مبندید . چشم بیندازید و دل مبازید که . دیر یا زود باید گذاشت و رفت
*هرگاه معبودت تورا به پرتگاهی فراخواند به او اعتماد کن . زیرا یا تو را در آغوش خواهد گرفت و یا پرواز را به تو خواهد آموخت
*هرچه گذشت رویا بود ... هرچه خواهد آمد واقعیت ...
*تسلیت قلب صبورم دیگه اون دوست نداره
سهم اون یه عشق تازه سهم تو طناب داره
* برگ، از درخت خسته می شه پاییز بهونه است.
* سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
* آسمان با دیگران صاف است و با ما ابر دارد . می شود روزی صاف با ما اما صبر دارد
* شاید اونجوری که باید قدرتو ندونستم . حرفایی بود توی قلبم من نگفتم، نتونستم
* هرکه آمد به سراغ دل من باخت و رفت
* چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو . خبر مرگ مرا با تو چه کسی می گوید
* سرنوشت این بود که تنها باشم
* وقتی نیستی چه کنم من با خاطراتم
*هانی به کدامین گناه محکوم به تنهایی شدم
* برگردو خاطره هایت را مثل خودت از من بگیر
* بدون بعد رفتن تو روز و شب واسم سیاهه میدونم برنمی گردی اما باز چشام به راهه
جای پات به روی قلبم هنوزم تازگی داره . نه باورم نمی شه می گن که منو دوستم نداره
* تو رفتی تا بی نهایت چشم براهتم هنوزم
* هر جا میرم یاد چشات تو قاب چشمای منه
صدات میا اما خودت نیستی دلم پر از غمه
* تو همونی که می گفتی تو دنیا هیشکی مثل من پیدا نمیشه
* اونیکه تازه اومدو توی دلم خاطره شد بهش بگین با رفتنش کار دلم یکسره شد
پر زدو رفت حتی برام خطو نشونم نکشید رفتو نشست رو شونه اونکه به فکرم نرسید
* غرورمو شکستیو گفتی بر اینجا نمون باشه می رم از پیش تو اما فقط اینو بدون. اگه میخوای با رفتنت تو اوج غربت بمیرم بودن من زحرت میده میذارم از اینجا میرم
* اونیکه پراشو بستنو نشست چه ساده پریدو دلمرو شکست
* حالا که نموندی بگو از من چی دیدی، چه ساده نشستی چه ساده پریدی
* اگه دلم جلو چشات ارزش نداره چرا شدی تو آسمونش تک ستاره
* با یاد تو خاطره هام زنده می مونه
شاید قسمت همینه خدا می دونه
* الهی دلت بسوزه تو که قلبمو سوزوندی
همسفر شدی تا رویا پای وعده هات نموندی
* آخه چه جوری قلبمو به رفتنت راضی کنم . وقتی نباشی چه جوری با سرنوشت بازی کنم. برو حالا که قلب تو خیال موندن نداره اما می دونم که یه روز یه جه منو کم میاره
* رفتی اما خاطراتت توی قلب من میمونه
هیشکی مثل تو بلد نیست دلمو بسوزونه
:: موضوعات مرتبط:
آرزوهایم ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1355
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11